جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چرا این سازمان و پناهگاه ، “صبا” نام گرفت؟

هر بار که این سوال را از خانم اسکندرزاده بپرسید با دلتنگی برایتان اینگونه از صبا می‌گوید:
“صبا گربه ای زیبا بود.
صبا به واقع دخترم بود.
اولین روزی که صبا را دیدم بسیار کوچک و شاید اندازه ی یک کف دست بود و چند پسر بچه در حال بریدن گردنش بودند که زخم بسیار بزرگی بر گردنش ایجاد شده بود!!
از آن مهلکه نجاتش دادم و همچنان که در آغوش گرفته بودمش ، با چشمانی اشک آلود به سمت خانه می دویدم!! 
در نهایت صبا زنده ماند و شد عزیز دلم.
اما یک روز همان طور که در حیاط خانه بازی میکرد ناپدید شد و رفت !!!
رفت و آن روز دیدار آخرمان بود!!
بگذریم که از آن زمان تا به اکنون چه بر من گذشته و می‌گذرد ، ولی به صبا قول دادم خانه ای برای دوستان بی زبانش بسازم و نام آن خانه ، همنامِ زیباروی کوچک من باشد.
صبا گربه بود ولی اولین خانه ای که بنا شد به اضطرار آن زمان ، به سگ ها تعلق گرفت ولی نام این خانه طبق قول و قرار ما و به یاد وجود پر از عشق و مظلومیت صبا “جان پناه صبا” گذاشته شد.”